حالا مدتهاست که همه حوزههای ادب و هنر، در ایام فجر جشنواره دارند و بهطور طبیعی، این جشنواره ثابت و سالانه و بزرگ، تاثیر مهمی بر فعالیتهای حوزهشان میگذارد اما داستان این بار نیز استثنا شده است و ظاهرا، آن طور که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته است برخلاف زمزمههای یکی دو سال گذشته، قرار نیست به این زودیها جشنواره داستان فجر نیز داشته باشیم.
سینما؛ همین و تمام
در میان 5 جشنواره فجر که این روزها مشغول آمادهسازی آخرین مراحل کارشان هستند، سینما طبق معمول همه چیز را قرق کرده است و از همین حالا معلوم است جشنواره تئاتر که قرار است درست همزمان با سینما برگزار شود، به کلی فدا خواهد شد. سینما در ساختار وزارت ارشاد نیز گل سرسبد و به عبارت بهتر، سوگلی است؛ یک معاونت کامل برای خودش دارد و تازه به همین هم رضایت نمیدهد. شورایعالی سینما به باقی جمعهای سینمایی اضافه شده و خلاصه، بازارش الحمدلله گرم است.
چه بهتر، ما که بخیل نیستیم! اما:
1-برای تولید یک فیلم، بهطور میانگین 250 میلیون تومان هزینه لازم است. این هزینه را البته همیشه دولت نمیدهد اما وزارت ارشاد خیلی وقتها بخشی یا کل بودجه را میدهد. خیلی وقتها هم تنها برای تولید یک فیلم، چند برابر این 250 میلیون را هزینه میکند. این ماهیت سینما در ایران است؛ پرخرج و کمبازدید. برای تولید یک کتاب بهطور میانگین، این رقم را باید تقسیم به 100 کرد.
2-سینما از اساس هنری معطوف به زمان است. هر فیلم در مدت مشخصی در سینماهای مشخصی اکران میشود و بعد، تمام. دست بالا این اواخر سر از سوپرمارکتها درمیآورد و دیگر، خداحافظ برای همیشه. حتی فیلمهای مطرح و بزرگ دنیا نیز تنها در دوره خودشان میتوانند بهطور جدی مورد توجه قرار گیرند و پس از آنکه زیاد یا کم دیده شدند، به تاریخ سینما میپیوندند. در مقابل، ادبیات داستانی، ماندگارترین هنر دنیاست. کتاب هرگز از اکران پایین نمیآید و کتابهای مطرح دنیا بهطور مداوم در تمام دنیا ترجمه و چاپ میشوند.
3-سینما تنها در چند سینما و بهطور محدود امکان حضور دارد.تمام هزینههایی که صرف میشود، تنها برای یکسال است، آن هم برای تنها چند سینما در چند روز. پس از آن، چیزی باقی نمیماند و هر فیلم با فیلمهای تازه جایگزین میشود. در مقایسه، تیراژ کتاب پایین است اما عناوینش با سینما قابل مقایسه نیست و اگر با درنظر گرفتن همه عوامل، گستردگی نفوذ ادبیات داستانی را با سینما مقایسه کنیم، داستان بسیار گستردهتر است؛ بهویژه آنکه کتابها جای همدیگر را نمیگیرند بلکه به یکدیگر اضافه میشوند.
4-میگویند تاریخ واقعی یک ملت را باید در رمانهایش جستوجو کرد، نمیگویند در فیلمهایش! ادبیات داستانی هنری عمیق و ماندگار است و به قشر فرهیختهتر جامعه مربوط است، سینما بهویژه حالا، وسیله سرگرمی و خندیدن است. رمان، هنر اندیشیدن.
جز اینها، نکات دیگری هم هست اما تنها با توجه به این نکات و با درنظر گرفتن جایگاه ادبیات داستانی در جهان و ایران، میتوان ضرورت پرداختن جدیتر به این مقوله را تایید کرد.تا خلق نه صدها که تنها یک دن آرام در ایران، راه بسیاری در پیش است.